-چه احاديثي از پيامبر(ص) و معصومين (ع) راجع به آداب قضا وارد شده است؟(0)
-آيا الزام كفار مكه به ترك شرك و بتپرستي در سوره توبه، خلاف آزادي و دموكراسي نيست؟(0)
-چرا امامان ما نتوانستند مانند پيامبر((صلي الله عليه وآله)) دستورات و احكام دين اسلام را پياده كنند و به افراد غاصب مجال دادند تا بر سرنوشت مسلمين مسلّط شده و احكام و تعاليم قرآن را دستخوش اغراض و اميال خويش قرار دهند؟
(0)
-اگر سرچشمه قدرت، اراده ملت است، پس چرا امام علي در يكي از نامههاي خود (نامه ششم، وقعه صفين) گزينش رئيس دولت را وظيفه مهاجر و انصار ميداند؟(0)
-نگرش اسلام به حفظ استقلال سياسي امت مسلمان چگونه است؟(0)
-از ديدگاه اسلام چه لزومي در استقلال مالي و سياسي قضات وجود دارد؟(0)
-اگر اصحاب شورا به توافق كامل نرسند و با هم اختلاف داشته باشند در اين صورت راه علاج چيست؟(0)
-چرا در اسلام روي مساله «انتخاب اصلح» تاكيد فراواني شده است؟(0)
-چرا ملل غربي پيشرفته تر از ملل مسلمان هستند؟
(0)
-آيا اگر مردم با رعايت تمام ضوابط اسلامي، دست به تشكيل حكومت اسلامي زدند، فقيه ميتواند از امضاء و تنفيذ آن خودداري كند؟(0)
-چه احاديثي از پيامبر(ص) و معصومين (ع) راجع به آداب قضا وارد شده است؟(0)
-آيا الزام كفار مكه به ترك شرك و بتپرستي در سوره توبه، خلاف آزادي و دموكراسي نيست؟(0)
-چرا امامان ما نتوانستند مانند پيامبر((صلي الله عليه وآله)) دستورات و احكام دين اسلام را پياده كنند و به افراد غاصب مجال دادند تا بر سرنوشت مسلمين مسلّط شده و احكام و تعاليم قرآن را دستخوش اغراض و اميال خويش قرار دهند؟
(0)
-اگر سرچشمه قدرت، اراده ملت است، پس چرا امام علي در يكي از نامههاي خود (نامه ششم، وقعه صفين) گزينش رئيس دولت را وظيفه مهاجر و انصار ميداند؟(0)
-نگرش اسلام به حفظ استقلال سياسي امت مسلمان چگونه است؟(0)
-از ديدگاه اسلام چه لزومي در استقلال مالي و سياسي قضات وجود دارد؟(0)
-اگر اصحاب شورا به توافق كامل نرسند و با هم اختلاف داشته باشند در اين صورت راه علاج چيست؟(0)
-چرا در اسلام روي مساله «انتخاب اصلح» تاكيد فراواني شده است؟(0)
-چرا ملل غربي پيشرفته تر از ملل مسلمان هستند؟
(0)
-آيا اگر مردم با رعايت تمام ضوابط اسلامي، دست به تشكيل حكومت اسلامي زدند، فقيه ميتواند از امضاء و تنفيذ آن خودداري كند؟(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:45281 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:20

سياست خارجي در حكومت اسلامي چگونه است ؟ .
غـرب زدگاني كه سرچشمه دانش هاي آنان همان دانش هاي غربي است , تصور كرده اند كه غرب پايه گذار روابط خارجي ميان دولت هاي جهان است , و هرگز پيش از تمدن غربي ,حقوقي به نام روابط خارجي يا حقوق بين المللي در كار نبوده است . اين انديشه خام , از سطحي نگري اين گونه افراد به وجود آمده است . هـر كـس تـاريـخ بشر را ورق بزند , به يك رشته رسوم و روابط و قوانين دست مي يابد كه مي تواند معرف حقوق بين المللي و يا روابط خارجي دولت هاي آن روز در سطح امكاناتشان باشد . اسلام از روز نخست , به صورت يك آئين جامع در تمام شون زندگي فردي و اجتماعي ,رخ نمود , و در پـي ريـزي اصـول حـكومت خود , از اين موضوع نيز غفلت نورزيد و اصولي در زمينه حقوق بين المللي در برنامه حكومت خويش قرارداد . مـا هرگز در اين بخش فشرده و صفحات محدود , نمي توانيم تمام خطوط سياست خارجي اسلام را ترسيم كنيم . تـشـريـح كـلـيـه خطوط مربوط به حقوق بين المللي به صورت گسترده , در گرو اين است كه مـجموع آيات مربوط به اين موضوع و كليه پيمانهائي كه پيامبر گرامي اسلام با دولت ها و روساي قبائل آن روز بسته است , مورد بحث وبررسي قرار گيرد . و چنين بحث گسترده اي از گنجايش اين نوشتار فشرده بيرون است . هـدف در ايـن بحث , اشاره اي گذرا بر بخشي از خطوط و اصولي است كه اسلام آنها را درزمينه سـيـاست خارجي ترسيم كرده , و همين خطوط مي تواند تا حدودي بيانگر اصول سياست خارجي اسلام در عصر كنوني باشد . بايد توجه شود كه اسلام به حكم خاتميت , اصول و امهات هر موضوعي را مطرح مي كند . اما كيفيت اجراي آن بر عهده سياستمداران اسلامي است كه آن را در هر زمان به شيوه هاي اجرايي مناسب پياده كنند . يـادآور مـي شـويـم , همچنان كه خود اصل و مغز از اهميت خاصي برخوردار است , نحوه عرضه و لباسي كه بر اصلي پوشيده مي شود , نيز مانند خود آن , اهميت بسزائي دارد . چـه بـسـا ديـده مـي شود كه يك اصل حياتي با عرضه اي كه متناسب با روح زمان و شرائطجامعه نـيـسـت , به صورت صحيح تلقي نمي شود و جامعه پذيراي آن نمي گردد , در حالي كه مشابه آن وقتي به صورت صحيح عرضه شود , متفكران از آن جانبداري مي كنند . اينك در اينجا اصولي را يادآور مي شويم كه هر يك مي تواند خط مشي اسلام را ترسيم كند . و يادآور مي شويم كه در طرح هر اصلي , اختصار را در نظر مي گيريم . 1 - ملاك در روابط دوستانه و خصمانه گاهي تصور مي شود كه مباحث مربوط به سياست خارجي , در مسائل جنگ و صلح خلاصه مي شود . از اين رو , غالبا در حقوق بين الملل , اين دو موضوع بيش از ديگرموضوعات خودنمائي مي كند , در صورتي كه دائره حقوق بين الملل , گسترده تر از اين دو موضوع است . در هر حال , اسلام در روابط خود با دولت هاي خارجي يك بعدي نيست . يـعـنـي چـنـيـن نـيـست كه هميشه خواهان جنگ و نبرد باشد , و يا هميشه - هر چند به قيمت نـابـودي نـظـام اسـلام تـمـام شـود - طـرفدار صلح و سازش باشد , بلكه حكومت ديني در حفظ روابطخود با دولت هاي خارجي , نحوه معامله و برخورد آنها با دولت اسلامي را در نظرمي گيرد , و مطابق برخوردها عمل مي كند . قرآن مجيد , اين دو نوع برخورد را درسوره ممتحنه , طي دو آيه بيان كرده است . و ما را از شيوه خاص خود درباره ملت هاي غير اسلامي آگاه مي سازد . در مـوردي دسـتور مي دهد كه ما با گروه ها و دولت هاي خارجي راه نيكوكاري و عدالت ( حسن هم جواري و حفظ حقوق متقابل ) را پيش گيريم و به آنان نيكي كنيم و پا ازگليم عدالت بيرون نگذاريم . و ايـن در صـورتـي اسـت كه اين كشورها و ملتها بر ضدحكومت اسلامي توطئه نكنند و به حدود كشور اسلامي تعرض ننمايند . در اين صورت است كه خداوند عزوجل مي فرمايد : لا ينهاكم اللّه عن الذين لم يقاتلوكم في الدين و لم يخرجوكم من دياركم ان تبروهم و تقسطوا اليهم ان اللّه يحب المقسطين (1) . هرگز خدا شما را درباره افرادي كه با شما نجنگيده اند و شما را از خانه هاي خودبيرون نرانده اند , از نيكي و قسط درباره آنان باز نداشته است خدا افراد دادگررا دوست مي دارد . امـا گـروهـي تـوطـئه گـر وجود دارد كه پيوسته درصدد ساقط كردن حكومت اسلامي و محو آثاراسلام و تعرض به مرزهاي ميهن اسلامي و آواره ساختن گروهي از مسلمانان از خانه هاي خود هستند . اينان با اعمال خود نشان مي دهند كه با مسلمانان در دشمني وكينه توزي به سر مي برند . بـا ايـن گـروه بـايـد نبرد كرد و دشمن را از پاي درآورد ,چنانكه مي فرمايد : انما ينهاكم اللّه عن الـذيـن قاتلوكم في الدين و اخرجوكم من دياركم و ظاهرواعلي اخراجكم ان تولوهم و من يتولهم فاولئك هم الظالمون (2) . خـدا شـمـا را از برقراري صلح و سازش و پيمان عدم تعرض با كساني كه با شما درراه دين نبرد كـرده اند و شماها را از سرزمين هاي خود بيرون رانده اند و بر بيرون راندن شما همكاري كرده اند , باز مي دارد . و كساني كه آنان را دوست مي دارند ,آنان ستمگرانند . اين دو آيه , الگوي جامعي است براي سران ميهن اسلامي , كه با چه گروه و دولتي رفتار مسالمت آميز داشته باشند و با چه گروهي روابط خود را قطع كرده و از دوستي و نزديكي با آنان بپرهيزند . 2 - بـراي كـسب محيط آزاداسلام از هر نوع تحميل عقيده جلوگيري مي كند و دين را انديشه اي مي داند كه بايد باكمال آزادي و از طريق تعقل وارد فضاي ذهن گردد . مع الوصف , در مواردي براي كسب آزادي جهت تبليغ اسلام و يا از زير سلطه درآوردن مستضعفان جهان آزاديبخش يا جهادابتدائي را جايگزين صلح و هم زيستي مي كند . اگر مستكبران , هر نوع آزادي را براي تبليغ اسلام از بين برده و مانع از آن هستند كه سخن خدا و رسالت پيامبر و دستورهاي او به گوش ملت ها برسد , در اين صورت است كه اسلام جهاد تعرضي خود را براي كسب آزادي شروع مي كند و هرگز به انديشه عدم مداخله در امور كشورهاي ديگر گوش فرا نمي دهد . زيـرا اسلام , يك مكتب فلسفي نيست كه نوشته شود و در گوشه كتابخانه ها بماند و گرد و خاك بخورد ,بلكه بايد اين پيام در محيطي آزاد تبليغ شود , تا مردم با كمال ميل و رضايت به آن بگروند . هرگاه سران و قدرت هاي طاغوتي مانع از نفوذ اسلام در قلمرو خودباشند , اين جا است كه جهاد تعرضي بر ضد طاغوتيان آغاز مي شود . مشروح اين قسمت در كتب فقهي آمده است . 3 - جـهـاد بـراي آزاد ساختن افراد زير سلطه مورد ديگري كه اسلام جهاد آزاديبخش خود را آغاز مي كند , اين است كه مستضعفان زيرسلطه از مسلمانان طلب حمايت كنند . در ايـن مورد است كه حكومت اسلامي به عنوان حامي مستضعفان جهان , بايد به نداي آنان پاسخ مثبت بگويد . كـتـاب آسـمـانـي مـا , درايـن مـورد چنين دستور مي دهد : و ما لكم لا تقاتلون في سبيل اللّه و الـمـستضعفين من الرجال و النساء والولدان الذين يقولون ربنا اخرجنا من هذه القريه الظالم اهلها واجعل لنا من لدنك ولياواجعل لنا من لدنك نصيرا (3) . چرا در راه خدا و براي نجات مستضعفان از مردان و زنان و فرزندان نمي جنگيد ؟آنان كه پيوسته مـي گـويـند پروردگارا ما را از اين سرزمين ستمگران آزاد كن ,آنان كه مي گويند از نزد خود براي ما ولي و رهبر و يار و ياوري قرار بده . شايد در ذائقه گروهي , چنين تعرضي , مداخله در امور كشورهاي ديگر , تلقي گردد . ولـي ايـن گـروه بـايد بدانند كه اسلام يك پديده مادي نيست كه در برابر رفاه و آزادي ملل ديگر بي تفاوت باشد و كاميابي ملت خويش را آخرين آرمان خود تلقي كند , بلكه آزاد ساختن انسان هاي زير سلطه , يكي از آرمانهاي اوست كه جدا از آرمان مسلمانان نيست . اين جا است كه خطوط صلح و صفا و جنگ و نبرد در سياست خارجي اسلام مشخص مي گردد . همگي مي دانيم كه فقهاي اسلام جهاد عليه دشمن را به دو نوع تقسيم مي كنند :1 - جهاد دفاعي . 2 - جهاد تعرضي ( يا جهاد آزاديبخش و ابتدائي ) . جهاد نخست , به عنوان دفاع از جان و مال و حيثيت و آبروي اسلامي تشريح شده است واين گونه دفاع در ميان همه ملل رواج كامل دارد . در ايـنـجـا , دشـمن مهاجم بااسلحه گرم پاسخ داده مي شود , در صورتي كه در جهاد تعرضي و ابتدائي , حمله اي از جانب دشمن صورت نمي گيرد ولي حاكم اسلامي به خاطر كسب محيط هاي آزاد بـراي تـبـلـيـغ ديـن و بـراي از زيـر سـلطه درآوردن مستضعفان , پس از اخطار به دشمن و اتـمـام حـجـت از طـرق مـعـقـول ديپلماسي و تشريح اهداف , حمله را شروع مي كند , آن هم به خاطرهمان هدف , نه براي توسعه طلبي و افزون طلبي بر ديگر ايالتها و كشورها . و بـه همين جهت , پس از نيل به اهداف , در امور داخلي مردم و رسوم و معتقدات آنها كه اسلام را به گونه اي به رسميت شناخته اند , هرگز مداخله نمي كند . و جزاينكه در راس كار چند نفر مورد اعتماد خود قرار دهد تا توطئه ها تكرار نشود وآزاديها از بين نرود , كار ديگري صورت نمي دهد . و تاريخ فتوحات اسلامي , خصوصادر بخش شامات و مصر , روشنترين گواه بر اين مطلب است .

پرسشها و پاسخها
سبحاني - جعفر 1 - سوره ممتحنه , آيه 8 . 2 - سوره ممتحنه , آيه 9 . 3 - سوره نساء , آيه 75 .

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.